شنگول العلما

ساخت وبلاگ
در دانشگاه گوتانگوشیسانگ‌مانگ داشتم برای خود همی راه می‌رفتم که تنی چند از بانوان مرا شناختند و به زور مرا وارد سالن همایش کردند تا سخنرانی کنم.پشت بلندگو رفتم و بلند داد زدم دوستان توجه کنید.مراقب به شنگول العلما...
ما را در سایت شنگول العلما دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delkadeha بازدید : 166 تاريخ : شنبه 12 مرداد 1398 ساعت: 13:27

من و استادالعلما در راه می‌رفتیم که ناگهان گروهی از مغولان به سمت ما حمله کردند و توسط آن‌ها محاصره شدیم.استادالعلما: حالا به نظرت چه کار کنیم؟آهسته گفتم: استاد! جیغ بزنیم؟استادالعلما: خجالت بکش.من: ن شنگول العلما...
ما را در سایت شنگول العلما دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delkadeha بازدید : 171 تاريخ : شنبه 12 مرداد 1398 ساعت: 13:27

سا‌لها قبل بعد از کلاس‌های مکتبگاه خدمت استادالعلما رفتم تا باز کمی از ایشان بیاموزم.در راه با هم می‌رفتیم و گپ می‌زدیم.استادالعلما: من خودم دنبال همسری مناسب برای تو هستم.من: دستتان درد نکند و همچنین شنگول العلما...
ما را در سایت شنگول العلما دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delkadeha بازدید : 156 تاريخ : شنبه 12 مرداد 1398 ساعت: 13:27

برای تدریس ریاضی وارد کلاس مهندسی دخترها شدم.همگان بلند شدند. اکثر دختر‌ها بد پوشش بودند. از قیافه‌ها فهمیدم خیلی به شنیدن سخنان من اهمیت می‌دهند. چون عده‌ای گوششان را از روسری بیرون گذاشته‌ بودند تا شنگول العلما...
ما را در سایت شنگول العلما دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delkadeha بازدید : 152 تاريخ : شنبه 12 مرداد 1398 ساعت: 13:27

با تنی چند از مریدان می‌رفتمی. یکی از مریدان را در جمع ندیدم.جویای حالش شدم.مریدی گفت: برویم منزلش حال وی را جویا شویم.همه با هم راهی منزل وی شدیم و در زدیم.وی با زیرشلواری پاچه کوتاه در را باز کرد.وی شنگول العلما...
ما را در سایت شنگول العلما دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : delkadeha بازدید : 176 تاريخ : شنبه 12 مرداد 1398 ساعت: 13:27